lonly.girl
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛ بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری! بعد از چند روز به دوستی، بعد از چند ماه به همکاری؛ بعد از چند سال به همسایه ای ... به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: مگه کوری؟ مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست. مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن ... ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها، اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم فریب مشابهت روز و شبها را نخوریم امروز، دیروز نیست و فردا امروز نمیشود ...
نظرات شما عزیزان:
برای دوست داشتن وقت لازم است، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم ! دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم. او که یگانه است و شایسته ...
اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید ...
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان.
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.
هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛ وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی، چطور انتظار داری کس دیگهای برات راز نگه داره؟
هیچ انسانی دوست نداره بمیره اما همه آرزو میکنن برن به بهشت. يادآوري، یادمون میره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد
E.Azadi
جمله ی اول : تلخ بودنش را همه قبول دارند ولی همیشه تلخی ها بد نیستند شما داروی تلخی می خورید ولی بعد از آن شیرینی سلامتی را می چشید ،خائن ، دوروغگو ، سنگدل ، یادم است در جائی در کتابی که مردم آن را قرآن می نامیدند نوشته بود نشانه کسانی که خوب هستند این است که جواب بدی را با خوبی می دهند. اگر تلخ است اما بعد لذت خوب بودن یک نفر را می چشیم.
جمله ی دوم :از دست دادن ها زمانی رخ می دهد که قدر آن را نمی دانیم ، یا برایمان عادی می شود
جمله ی سوم: اگر صبرش را خدا عطا کند نور علی نور است
جمله ی چهارم: من برای خودم اولش این را اضافه می کنم ، با دیده دل بنگر،
نه دیده ی سر
جمله ششم: نفرت، خدا کند که از طرف ما نباشد، چون قلب را سیاه می کند، ولی نه هر نفرتی ، نفرت از بدی ها ، نفرت از نفرت ، نفرت از کینه و حسدو..
بلعکس قلب را صاف و روشن می کند
جمله هفتم : خدا ، اعتماد ، من ،
من وقتی می خواهم با خدا صحبت کنم باید خوب خوابیده باشم ، سیر باشم ، کاری نداشته باشم ، حالا اگر وقت شد خدا دوستت دارم ، حالا درست است من به خدا اعتماد دارم؟ حالا من به او اعتماد دارم، او به من اعتماد دارد؟ خداوندا معذرت می خواهم ولی خواب و خوراک و کارم از تو جلوترند ، ببخشید. امیدوارم که بقیه اینطور نباشند.ولی به هر حال به بخشش تو امید دارم.
جمله ی هشتم : قبل از اینکه حرفی بزند می گویم ببخشید حتی اگر او به من تنه بزند ، باید مثل جمله ی اول بدی را با ....
جمله ی نهم : امروز را بچسب فردا خدا بزرگه ، اصطلاح عامیانه که استفاده می کنیم، ولی یکی میگفت ، مشکلات یا امتحانه یا از خود انسانه. یادمون باشه یکی اون بالا هست کارش راست و درست کردن مشکل هاست
جمله ی نهم : اگر حق با شما بود ، گفتیم حق ، یکی از القاب خداست ،ولی باید بعضی از جاها عصبانی شد ، وقتی ظلمی می شود.وقتی حق خودت که نه ولی حق دیگران پایمال می شود ، آن وقت است که می گویند حق الناس . خدا کند که همیشه حق با ما باشد و ما با حق ، و اگر هم نبود حرفی نمی زنیم شاید ببخشند.
جمله ی دهم : من می گویم سعی کنیم انسان باشیم ، انسانی که خدا آفرید.
جمله یازدهم :درست است و می گویم با همه حال باز به خدا اعتماد داشته باشیم
جمله ی دوازدهم: باید بدانیم کدام آسمان ، آسمان دنیا، یا آسمان ....
جمله سیزدهم: از خدا خواستم به من کاخ بدهد ، نداد، اسرار کردم ، به من داد ، زلزله ای آمد خاک شد ، یکی آهسته در گوشم گفت کاخ را برعکس کنی خاک می شود بهتر بود از خدا خود خدا را طلب میکردی
جمله ی چهاردهم : بماند بین من و خدا
جمله ی پانزدهم:راست می گوید ، از مرگ می ترسیم ، شاید به خودمان و گفته هایمان و دعاهایمان اعتقادی نداریم. ولی کسی می گفت اول از همه خدا را از خدا بخواهید و اگر بهشت می خواهید فردوس را از خدا طلب کنید.
قالب وبلاگ : فقط بهاربيست |